طراحی سایت .....چت روم ...وبلاگ...
shaerkhofte@yahoo.com
ایمیل و ایدی بنده
shaerkhofte@yahoo.com
ایمیل و ایدی بنده
سازت را کوک کن روزگار موقعش رسیده تا با ساز تو بزنم کسی به ساز من نمیرقصد ...تقدیم با مهر
هی رفیق نیازی نیست تا برای اثبات دروغ هایت دروغ دیگری بگویی همین کافیست تا سکوتت را بشنوم
هنوزم تصویر خاطراتت در قاب ذهنم خاک میخورد.............بیا و پاکش کن ..پر از تشویش میشود ذهنم...مرور میشود هر لحظه قلمی که به تصویر کشیدخاطرت را در قاب ذهنم...بیا و پاکش کن ...........هنوزم رد پای خاطرت در خاطراتم ورق میخورد ...چه بی علاج مانده ام میان تو و این قاب خاک خورده بیا و پاکش کن .شاعر خفته ..با قلمی شکسته مینویسد خاطرت را بر قاب ترک خورده قلبش
داغ من سرد شود از دهنت می افتد .
.با هر نفسم بالشی زیر سرت میافتد .
این خاک که امروز زیر پا می نهییش
روزی چون جامه سردی روی تنت میافتد.
گر نغمه خوشحالی دل به فغان میشنوی.
فردا که روم خنده از کنج لبت میافتد.
در مکتب دل گر به هوس رفت قلمت..
فرداست که هوس در قلمت میافتد.
تقدیم با مهر به دوستان عزیز
..در پیچ و تاب زلف تو بود این فاصله ها
تاریک کشید نقاش بر بام نگاهم ..
چون شعله کشید و سوخت نقش این حاشیه ها
.چنین که آواز دهل سر میدهد فرشته مرگ
...مرا هراسی نیست ز این خاموشی ..
.که رفتن بوده آیین فراموشی.
.چمن روییده از باغ دلم باز.
..که ربی باز بگیرم از لبت گاز .
.شقایق امشب از یادم که رفتی..
شراب هشت ساله بودی شکستی.
.سکوت هشت ساله شد معترض باز .
. که جز رفتن نمانده راه آغاز.
..عجب رسمی عجب راهی چه فریادی..
.تو در من کینه ی دل وانهادی..
چه میماند ز این خفته خاموش..
که ره گم کرده یا که هم آغوش.
.تقدیم با مهرآخرین سکوت شبانه من بود
طعم خیانت میدهد بوسهایت روزگار
پروانه حکایت بود و شمع شکایت روزگار
بر تاریخ تکه سنگی مینشیند اسم من.
کز ان نمیماند جز طعم لبهایت یادگار.........تقدیم با مهر .
رضا نیرمی ..28/4/91
مانده ام مگر این نیست که پوشیده تنم پیراهن خاک...
بیم ان دارم که تنم خاک نباشد...
. که دلم پیش دلت پاک نباشد..
اگراین روشنی از شمع نباشد.
..حاصل از بودن تو جمع نباشد
امشب که دلم باز هوایت کرده..
. سفره دل بازبه زیر پایت کرده
خواهم بدمی که باز در خاک.
.شاید که شود به زیر پایم نم ناک
ربی چه کنم که دل به تو دادم و بس.
.در خواب نباشد که نخواهم یه نفس
با بال شکسته در قفس خواهم بود
با این دل خسته بی نفس خواهم بود
سهراب کجایی که شقایق مرده..
.این پتک که بر سینه عاشق خورده
میلرزد تن شب ز گرز رفته در هوس
این خاک که در این دایره مانده در قفس
ارام جان کاش بودی و من ارامش میان الفاظت
واژه واژه میچینم ارام میان اشکهایت
نه من رنگ شب بودم و نه شب رنگ من
نه تاریک مانده روز و نه روز مانده در چنگ من
آمدم که دل به دریا زنم غم امروز به فردا زنم
امدم دل پیر برنا زنم به مهتاب رنگ شبها زنم
به فضل تو بود که ایدسرشت ;
محبت بشیند به جای بهشت
به گفتار نیک شد پلید ناپدید.
.که رفتار نیک بدید در جهان جدید
بنازم ربی عجب در کار تو بود
که خلق سبب در کار تو بود
شعر جدید .در تاریخ :1391/02/13
تقدیم با مهر
برادر قصه نمیگویم ..غصه هایم را نوشتم.
.خشت اول گر نهد معمار كج ****** تا ثريا مي رود ديوار كج
من خشت اول رو موقعی نهادم که دیوار تا ثریا رفته بود کج ..نه بدست من
بدست پدرو پدربزرگانم ..من دیوار را خواهم ریخت ..تا که شاید بعد من
..معمار باشد